Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-02@19:51:17 GMT

قابوس‌ نامه تعلیم‌ نامه ای شیرین برای دیروز و امروز

تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۷۳۴۷۱۶

قابوس‌ نامه تعلیم‌ نامه ای شیرین برای دیروز و امروز

امروزه با گسترش لحظه‌یی سرگرمی‌های مجازی و غیرمجازی و دل باختنمان به این مشغله‌های خودساخته، گویی وقت چندانی برای «مطالعه» به معنای واقعی آن باقی نمانده است. البته متأسفانه تا پیش از گسترش امپراتوری تلگرام و اینستاگرام و همانندانشان نیز بسیاری از ما ایرانیانِ دارای تمدن چندهزار ساله، چندان اهل کتاب و کتابخوانی نبودیم؛ اما خب، وضع مطالعه‌ یمان در مقایسه با امروز بسیار بهتر بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


در این روزها ما به مدد صفحه‌ها و کانال‌ها و گروه‌ها و سایت‌های مجازی از همه چیز «باخبریم» ؛ و آمار همه چیز و همه کس را لحظه به لحظه در اختیار داریم. می‌دانیم فلان شخص معروف اکنون در کدام رستوران درجه‌ یک دارد همراه با غذای خود چه نوع نوشیدنی می‌نوشد؛ خبر داریم که بهمان هنرپیشه مشهور عاقبت به کدام هنرپیشه معروف دیگر بله گفته و یا اینکه آن دو بازیگر سرشناس کی و چرا از هم طلاق گرفته‌اند. همچنین خبر داریم از پشت پرده‌های سیاسی و اجتماعی و هنری؛ خبر داریم از رخدادهای مهم و جالب اقصی نقاط کره خاکی؛ خبر داریم که کدام کوهِ آتشفشان فعال شده است؛ خبر داریم که نرخ هر چیز، از شیر مرغ تا جان آدمی‌ زاد به روز و به ساعت و به ثانیه چند است. خبر داریم و خبر داریم و خبر داریم، اما «خبر داشتن» به معنای «دانستن» نیست؛ که اگر بود، سال به سال از شمارگان (تیراژ) کتاب‌های چاپی در کشورمان کاسته نمی‌شد تا از 10.000 برسد به 5000 و 3000 و 2200 و 1000 و 500 جلد! و چه بسیار کتاب‌هایی که همین پانصد جلدشان هم چند سال در کتاب‌فروشی‌ها خاک می‌خورد و خریداری نمی‌یابد.
اما چه ما کتاب‌خوان باشیم، چه نباشیم، از عزیز بودن کتاب کاسته نخواهد شد. کتاب مظهر و عالی‌ترین نماد دانستن و دانایی است؛ که اگر نبود، در فرهنگ‌ها و زبان‌های گوناگون این همه کتاب شاهکار و ماندگار پدید نمی‌آمد و ماندگار نمی‌شد و نام و یادی از هومر ، ارسطو ، دانته ، شکسپیر ، همینگوی ، کامو ، چخوف ، تولستوی ، سروانتس ، ویکتور هوگو ، اشتاین بک و طه حسین ، بالزاک و ولتر و بسیاری نویسنده و شاعر و متفکر بزرگ دیگر باقی‌ نمی‌ماند.

** آشتی با ادبیات فارسی

در زبان و ادبیات فارسی نیز چه پیش از اسلام، چه پس از اسلام، اندیشمندان و دانشی‌مردان و زنانِ دست‌ به قلم ‌فراوان بوده‌اند؛ کسانی که نام خود را با نه مرکب و پوست و کاغذ، که با جوهرِ علم و عشق بر صفحه دوران ثبت و جاودان کرده‌اند. به همت دیروز همین بزرگان، امروز گنجی از کتاب‌های گوناگون در دسترس ما قرار گرفته که قدر و بها ندارد، اما چون ما توجهی به این ذخیره ارزشمند نداریم، از قیمت آن آگاه نیستیم و رغبتی هم بدان نداریم و خود را از آن بی‌نیاز می‌ پنداریم.
بر این اساس، خبرگزاری ایرنا بر آن است تا از این پس گنجینه آثار ادب فارسی را باز معرفی کند تا با این آگاهی‌ افزایی نسبت به داشته‌های ارزشمندمان، در راه آشتی دوباره مردم سرزمینمان با کتاب‌های ارزشمند ادبیات کهن فارسی قدمی برداشته باشد.
بدین منظور، هر بار یکی از متن‌های کهن ادبیات فارسی در سلسله نوشته‌هایی با عنوان « آشتی با ادبیات فارسی» به طور اجمالی معرفی خواهد شد. برای نخستین شماره از این مجموعه، کتاب ارزشمند «قابوس‌نامه» معرفی می‌شود.

** «قابوس‌نامه»: تعلیم‌نامه‌یی برای همه دوره‌ها

کتاب «قابوس‌نامه» اثری است که در گونه ادبیات تعلیمی جای می‌گیرد و به همین دلیل است که در برخی از نسخه‌های خطیِ موجود، از این اثر با عنوان «نصیحت‌نامه» نیز نام برده شده است. نویسنده این کتاب امیر عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر زیاری است. امیری از خاندان زیاری که در قرن پنجم هجری می‌زیسته و به احتمال در نواحی محدودی از گرگان و طبرستان حکمرانی داشته است.
امیر عنصرالمعالی، همچنان که در مقدمه‌اش بر قابوس ‌نامه یادآور شده (متن قابوس‌ نامه، صفحه 5)، نوه دختری مرزبان بن رستم بن شروین، نویسنده کتاب «مرزبان‌نامه»، بوده و از همین جا به خوبی معلوم است که او افزون بر آنکه امیری و حکمرانی را از اجداد و گذشتگانِ خویش به ارث برده، فرهنگ و هنر و ذوق را نیز به خوبی از نیاکان خود وام گرفته است. همسر عنصرالمعالی نیز دختر سلطان محمود غزنوی، سلطان مقتدر حکومت غزنوی، بوده که حاصل ازدواج این دو، فرزندی بوده است به نام «گیلان ‌شاه».
صاحبِ قابوس‌نامه این کتاب را در 63 سالگی به ظاهر برای نصیحت به همین گیلان ‌شاه تصنیف کرده است، اما همچنانکه خود گفته در حقیقت مقصودش سفارش و توصیه اصول زندگی به همه فرزندان این آب و خاک بوده است: «پس ای پسر... اگر تو از گفتار من بهره نیکی نجویی، جویندگانِ دیگر باشند که شنودن و کار بستنِ نیکی غنیمت دارند و اگرچه سرشتِ روزگار بر آن است که هیچ پسر، پند پدرِ خویش را کاربند نباشد، چه آتش در دلِ جوانان است، از روی غفلت پنداشتِ خویش ایشان را بر آن نهد که دانش خویش برتر از دانش پیران بینند؛ و اگرچه این سخن مرا معلوم بود، مِهرِ پدری و دلسوزگیِ پدران مرا نگذاشت که خاموش باشم. پس آنچه بایسته‌تر بود و مختصرتر درین نامه نبشتم [= نوشتم]. اگر از تو کار بستن خیزد، خود پسندیده آمد و الّا من آنچه شرط پدری بُود به‌جای آورده باشم که گفته‌اند: بر گوینده جز گفتار نیست، چون شنونده خریدار نیست، جای آزار نیست» (متن کتاب، صفحه 4).

** «قابوس‌نامه»: مجموعه تمدن اسلامی پیش از مغول

کتاب ارجمند قابوس‌ نامه جدای از آنکه از دید تاریخ و سیر تطور زبان و نثر فارسی دارای ارزش‌ های ادبی بسیار است و از الگوهای نثر ساده و روان فارسی در سده پنجم به ‌شمار می‌رود، از دید پرداختن به شاخه‌های گوناگون دانش و هنر و فضل نیز از کتاب‌های برجسته ادب فارسی به شمار می‌رود.
مرحوم استاد ملک‌الشعرای بهار در جلد دوم از «کتاب سبک ‌شناسی» خویش درباره قابوس‌ نامه آورده است: «کیکاووس در این کتاب داد سخن داده است و از آوردن مطالب بسیار سودمند اخلاقی و حکمت‌های عملی دقیقه‌یی فروگذار نکرده است و علاوه بر فواید عظیمی که از حیث شناسایی تمدن قدیم و معیشت ملّی و علم زندگی و دستور حیات در کتاب مزبور مندرج است، باید آن را مجموعه تمدن اسلامی پیش از مغول نامید و همچنین سرمشق بزرگی است از بهترین انشا و زیباترین نثر فارسی و به جرات می‌توان قابوس‌نامه را در صف نخستین از طراز اول نثر سَلِس و کامل و زیبا و مطبوع فارسی گذاشت» (سبک‌شناسی یا تاریخ تطور نثر فارسی، جلد 2، صفحه 127 و 128).
یکی دیگر از حُسن‌های کتاب قابوس‌نامه که آن را دلنشین‌تر می‌کند، لحن مشفقانه، پدرانه و به دور از افراط و تفریط نویسنده است که تلخی پند را با شیرینی و خلوصِ لحن و بیان خویش جبران کرده و موجب شده، نصیحت‌هایش در عمق جان مردم پاک سرشت و بهره‌مند از خرد، خوش بنشیند.

** قابوسنامه از چه سخن می‌گوید؟

کتاب قابوس‌نامه دارای یک مقدمه و 44 باب است. در مقدمه، نویسنده درباره چرایی نوشتن این کتاب توضیح داده است. امیر عنصرالمعالی در همه جای این مقدمه پسر خویش، گیلان‌ شاه را خطاب قرار داده و او را به برگزیدن راه درست در زندگانی دنیا که موجب رسیدن به سعادت ابدی در دنیا و آخرت خواهد شد، فراخوانده است: «آگاه باش ای پسر، که روزِ رفتنِ من نزدیک است و آمدنِ تو بر اثرِ [= به دنبالِ] من زود باشد، چه امروز تا در این سرای سپنجی [منظور دنیای زودگذر است]، باید که بر کار باشی و زادی [= توشه] و پرورشی را که سرای جاودان را شاید [= سزاوار و شایسته باشد] بَرداری؛ و سرای جاودانی برتر از سرای سپنجی است و زاد او از این سرای [یعنی دنیا] باید جُست که این جهان چون کشتزاری است که از او کاری [= می‌کاری ] و از او دِرَوی [= دور می‌کنی] از بد و نیک» (متن کتاب، صفحه 5).
باب‌ها یا فصل‌های کتاب قابوس ‌نامه درباره موضوع‌های گوناگونی است که هم مسایل معنوی را در بر می‌گیرد و هم مسایل مادی را؛ هم به معنویات و آخرت و آسایشِ آن‌ جهانی می‌پردازد و هم از مادیات و دنیا و رفاهِ این جهانی سخن می‌گوید.
عنوان دو باب نخست این کتاب عبارت است از: «در شناختن ایزد تعالی و تقدس» و «در آفرینش پیغمبران، علیهم‌السلام». مانند بیشتر کتاب‌های کهن ادب فارسی که مصنّفانشان از باب تبرّک و تیمّن کتاب را با اختصاص فصلی به حمد و توحید خداوند متعال و یادکرد انبیا و امامان و اولیای الهی افتتاح می‌کرده‌اند، امیر عنصرالمعالی نیز با این هدف و طبق این سنتِ خجسته‌ی امروزه از مُدافتاده! قابوس‌نامه‌اش را با این دو باب آغاز کرده است.
در ادامه نیز چند باب درباره موضوع‌هایی چون «سپاس داشتن از خداوند نعمت»، «فزونی طاعت از راه توانستن»، «شناختن حق پدر و مادر»، «فروتنی و افزونی گهر و هنر»، «پیش جُستن در سخن‌ دانی و دانش»، «یادکردن پندهای انوشیروان عادل» و «ترتیب پیری و جوانی» آورده است.
از ویژگی‌های ساختاری «قابوس‌ نامه» این است که نویسنده در هر باب، ابتدا توضیحی کلی درباره موضوع آن باب می‌دهد و آنچه سزاوار نصیحت می‌بیند، به فرزند خویش بیان می‌کند، آن‌گاه متناسب با موضوع بحث هر جا نیاز باشد برای محکم‌تر کردن سفارش خویش حکایتی، آیه‌یی، حدیثی، شعری، تمثیل و یا مثلی می‌آورد.

** حکایت افلاطون و تعریف مرد جاهل!

برای نمونه در بخشی از باب ششم که با عنوان «در فزونی گهر از فزونی خرد و هنر» ثبت شده، ابتدا به پسر خویش سفارش می‌کند که «خوش‌خویی و مردمی پیشه کن و ز خوی‌های ناستوده دور باش؛ و بی‌سپاس و زیان‌کار مباش که ثمره زیان‌کاری، رنج‌مندی بُوَد و ثمره رنج، نیازمندی بُوَد و ثمره نیازمندی، فرومایگی؛ و جهد کن تا ستوده‌ی خلقان [= مردمان] باشی و نگر تا ستوده‌ی جاهلان نباشی، که ستوده‌ی عام، نکوهیده‌ی خاص بُوَد، چنانکه در حکایتی شنودم.
حکایت گویند: روزی افلاطون نشسته بود. از جمله‌ی خاصِ آن شهر مردی به سلامِ او اندر آمد [= وارد شد] و بنشست و از هر نوع سخن همی‌گفت. در میانه سخن گفت: ای حکیم، امروز فلان مرد را دیدم که سخنِ تو می‌گفت و تُرا دعا و ثنا همی‌گفت و می‌گفت: افلاطون، بزرگوار مردی است که هرگز کس چُنو [= چون او] نبوده است و نباشد. خواستم که شکر او را به تو رسانم. افلاطون چون این سخن بشنید، سر فرو برد و بگریست و سخت دل‌تنگ شد. این مرد گفت: ای حکیم، از من چه رنج آمد تو را که چنین تنگدل گشتی؟ افلاطون گفت: از تو مرا رنجی نرسید ولکن مرا مصیبتی ازین بَتَر [= بدتر] چه بُوَد که جاهلی مرا بستاید و کارِ من او را پسندیده آید؟ ندانم که کدام کارِ جاهلانه کردم که به طبع او نزدیک بود که او را آن خوش آمد و مرا بدان بستود؟ تا توبه کنم از آن کار و این غم مرا از آن است که مگر من هنوز جاهلم؛ که [= زیرا] ستوده‌ی جاهلان، جاهلان باشند» (متن کتاب، صفحه 36 و 37).
یا اینکه در قسمتی از باب هفتم («در پیشی جستن از سخن‌دانی») نخست به پسر خود می گوید که «هر چه گویی، راست گوی، دعوی‌کننده‌ی [ادعاکننده] بی‌معنی مباش و اندر همه دعوی‌ها برهان کمتر شناس و دعوی بیشتر؛ و به علمی که ندانی دعوی مکن و از آن علم نان مطلب، که غرضِ خویش، از آن علم و هنر به حاصل توانی کردن که معلومِ تو باشد [یعنی در آن علم مسلط و بدان آشنا باشی]. به چیزی که ندانی، به هیچ چیز نرسی.
حکایت چنان‌که گویند که به روزگار خسرو، زنی پیش بزرجمهر آمد و از وی مساله ای پرسید و در آن حال بزرجمهر سرِ آن سخن نداشت؛ گفت: ای زن، اینکه تو همی ‌پرسی، من ندانم. این زن گفت: پس تو که این ندانی، این نعمت خدایگانِ ما به چه چیز می‌خوری؟ بزرجمهر گفت: بدان چیز که دانم؛ و بدانکه ندانم مَلِک مرا چیزی نمی‌دهد؛ ور باور نداری، بیا و از ملک بپرس تا خود بدانچه ندانم مرا چیزی همی‌دهد یا نه؟» (متن کتاب، صفحه 46).

** «قابوسنامه»: دستورنامه زندگی روزمره

باب‌های دیگر کتاب، یعنی از باب هشتم تا باب چهل و چهارم همگی دربردارنده موضوع‌هایی است که اغلب راه و رسم بهتر زندگی کردن را می‌آموزد. این آموزشِ بهتر زندگی کردن گاه شامل آموزش آداب و رسوم یک مفهوم یا موضوع از کارها و مشغله‌های زندگانی روزمره مردم است که رعایت این آداب و رسوم موجب رقم خوردن نتیجه‌ ای بهتر در این دست امور می‌شود؛ مانند آنچه در باب‌های ذیل آمده است: «اندر اسب و چهارپای خریدن»، «اندر خانه و عقار [= مِلک، سرا و زمین زراعی] خریدن»، «اندر خفتن و آسودن و رسم آن»، «اندر آیین حرب و کارزار کردن»، «اندر زن خواستن و شرایط آن»، «اندر تجارت کردن و شرایط آن» و «اندر فرزند پروردن و آیین آن»، «اندر خویشتن داری و ترتیبِ خوردن»، «اندر مهمانی کردن و مهمان شدن»، «اندر آیین گرمابه رفتن»، «اندر نخجیر کردن [= شکار کردن] و رسم آن» و «اندر جمع کردن مال و خواسته [= سرمایه و ثروت].

** تعارف بسیار بر سر سفره به مهمان، از ادب به دور است

امیر عنصرالمعالی در باب دوازدهم کتاب «قابوس‌نامه» درباره آداب و شرایط مهمانی دادن آورده است: «... و عذر مخواه از مهمان، که عذر خواستن طبعِ بازاریان بُوَد؛ هر ساعت مگوی که: ای فلان، نیک بخور، هیچ نمی‌خوری، به جانِ تو که شرم نداری [= خجالت نکش]، من خود سزای [= شایسته‌] تو چیزی نتوانستم کردن، ان‌شاءالله باردیگر عذر این بازخواهم. که این، نه سخنانِ محتشمان [= افراد با حشمت و باشکوه و بزرگ] باشد؛ لفظِ کسی بُوَد که به سال‌ها مهمانی یک بار کند، از جمله بازاریان، که [= زیرا] از چنین گفتار مردم خود شرم‌زده گردد و نان نتواند خوردن و نیم‌سیر [= سیرنشده] از نان برخیزد» (متن کتاب، صفحه 72).
در همین باب درباره مهمان شدن نیز تذکر داده است که «اگر مهمان شوی، مهمان هر کس مشو، که حشمت را زیان دارد و چون شوی [یعنی به مهمانی می‌روی]، سخت گرسنه مشو و سیر نیز مشو [یعنی نه با شکم بسیار گرسنه و نه با شکم سیر به مهمانی مرو]، که [= چراکه] اگر نان نتوانی خوردن، میزبان بیازارد و اگر به‌ افراط خوری، زشت باشد» (متن کتاب، صفحه 75).
در بخشی از باب بیست و چهارم نیز درباره چگونگی رفتار در محل زندگی و معاشرت با همسایگان و هم‌محلی‌ها آورده است: «همسرایه‌ی مصلح [= همسایه‌ی درستکار] گُزین؛ و حق و حرمت همسایه نگه‌دار. خبر: المؤمنُ مَن امن جاره عن بَوائقه [یعنی مؤمن کسی است که همسایه او از شرّش در امان باشد]؛ و با مردمان کوی و محلت نیکو باش و بیماران را به‌ پرسیدن رو و خداوندان عزیه [= صاحبان عزا، داغ‌دیدگان] را به‌ تعزیت رو و مرده را به ‌جنازه رو [یعنی در تشییع جنازه شرکت کن]. به هر شغل که همسرایه را باشد، با وی موافقت کن [یعنی در کارها و گرفتاری‌ها همسایگان را همراهی کن]؛ اگر شادی بود، با همسرایه موافقت کن و به طاقتِ خویش هدیه فرست یا خوردنی و داشتنی، تا محتشم‌ترینِ کوی، تو باشی. کودکان همسرایگان را که ببینی، بپرس [یعنی با آنان احوال‌پرسی کن] به کنار گیر و بنواز [یعنی در آغوش گیر و نوازش کن] و پیران کوی را حرمت دار. در مزگتِ [= مسجد] کوی جماعت به‌ پای‌دار و ماه رمضان به شمع و قندیل [= چراغدان، چراغ آویز] فرستادن تقصیر مکن [= کوتاهی مکن]، که مردمان با هر کسی آن راه دارند که مردمان با ایشان دارند» (متن کتاب، صفحه 121).

** در آداب تربیت فرزند

نویسنده همچنین در باب «در حق فرزند و حق شناختن» نوشته است: «اگر پسریت آید، ای پسر، اول چیزی باید که نامِ خوش برو نهی، که ازجمله حق‌های پدران بر فرزندان یکی آن است که او را نام خوش نهند... ؛ و قرآنش بیاموزی تا حافظ قرآن شود و چون بزرگ‌تر شود، اگر رعیت باشی، وی را پیشه‌ یی بیاموزی و اگر اهلِ سلاح باشی، به معلم سلاح دهی تا سواری و سلاح شوریدن بیاموزد... . پس باید که هرچه آموختنی باشد از فضل و هنر، فرزند را همه بیاموزی تا حق پدری و شفقت پدری به‌جای آورده باشی، که از حوادث عالم ایمن نتوان بود و نتوان دانست که بر سر مردمان چه گذرد. هر هنری و فضلی روزی به‌کار آید، پس در فضل و هنر آموختن تقصیر نباید کردن.
در هر علمی که مر او را آموزی، اگر معلمان از بهر تعلیم مر او را بزنند، شفقت مبر [= دلسوزی نکن]؛ بگذار تا بزنند که کودک علم و ادب و هنر به‌چوب آموزد، نه به طبع خویش. اما اگر بی‌ادبی کند و تو از وی در خشم شوی، به‌دست خویش وی را مزن، به معلمانش بترسان و ادب کردن ایشان را فرمای کردن [یعنی بگو تا معلمانش او را ادب و تنبیه کنند] تا کینه‌ی تو اندر دل وی نماند. اما با وی همیشه صبور باش تا تو را خوار نگیرد و دایم از تو ترسان بُوَد» (متن کتاب، صفحه 132 و 134).

** از آداب طبابت و خنیاگری و شاعری تا سپهسالاری و پادشاهی

جز این‌ها، بخشی از محتوای کتاب قابوس‌نامه نیز اختصاص دارد به شرح و توضیح آداب حرفه‌ها، رشته‌ها، دانش‌ها و فنون گوناگون. در این کتابِ تعلیمی باب‌هایی درباره آداب علم طب، علم نجوم و هندسه، آداب فقیهی و مدرّسی، رسم شاعری، آداب مزاح و شطرنج، آداب خنیاگری و موسیقی‌نوازی، آداب خدمت کردن به پادشاهان، آداب ندیمی، شرایط کاتبی، شرایط وزیری پادشاه، راه و رسم سپهسالاری، آیین و شرایط پادشاهی و آیین و رسم دهقانی نگاشته شده است.
از جمله حرفه‌ها و فنونی که امیر عنصرالمعالی درباره آداب آن برای پسر خود توصیه‌ نامه نوشته، طبابت است. این امیر صاحب‌قلم در باب سی و سوم از قابوس‌نامه که به علم طب اختصاص دارد، پس از آنکه توضیح داده طب بر دو نوع علمی و عملی است، نوشته: «و معالج باید که تجربت [= تجربه] بسیار کند و تجربت بر مردم معروف و مشهور نکند و باید که خدمت بیمارستان‌ها کرده باشد و بیماران بسیار دیده و معالجت بسیار کرده باشد تا علت‌های غریب [= بیماری‌های نادر و سخت] بر وی مشکل‌ نشود و اِعلال [= بیماری] اعضا و احشا بر وی نپوشد [= پنهان و نامشخص نماند] و آنچه اندر کتب خوانده باشد، به رأی‌العین همی‌ بیند و به معالجت اندر نماند [یعنی از معالجه درنماند و عاجز نشود].
باید که وصایای بقراط خوانده باشد تا اندر معالجت بیماران شرط امانت و راستی به‌جای تواند آورد و پیوسته خویشتن پاک و جامه پاک و مطیب [= خوشبو، پاکیزه] دارد؛ و چون بر سر بیمار شود، با بیمار تازه‌روی و خوش‌سخن باشد و بیمار را دل‌گرمی دهد، که تقویت طبیب، بیمار را قوّت حرارت غریزی بیفزاید» (متن کتاب، صفحه 181).

** خِرَد، وزیرالوزرای پادشاه است

صاحبِ قابوس‌نامه در بخشی از باب چهل و دوم، یعنی «اندر آیین و شرط پادشاهی» نوشته است: «پس اگر پادشاه باشی، پادشاهی پارسا باش و چشم و دست از حَرَمِ مردمان دور دار و پاک‌شلوار باش، که پاک‌شلواری از پاک‌دینی است. اندر هر کاری رای [= اندیشه، تدبیر، تصمیم] را فرمان‌بردار خرد کن و اندر هر کاری که بخواهی کردن، نخست با خرد مشورت کن، که وزیرالوزرای پادشاه، خرد است... .
پس بیداد را در دل خویش راه مده که خانه‌ی مَلِکانِ دادگر دیر بماند و قدیمی گردد و خانه بیدادگران زود پست [= ویران] شود، زیرا که داد، آبادانی بُوَد و بیداد، ویرانی... .
و اندر پادشاهی کارهای بزرگ عادت کن، زیرا که پادشاه بزرگ‌تر از همه کسی است، پس باید که گفتار و کردارِ وی بزرگ‌تر از گفتار و کردار دیگران باشد تا نامِ بزرگ یابد، که نام بزرگ به گفتار و کردار توان یافت» (متن کتاب، صفحه‌های 227، 233، 238 و 239).
افزون بر این‌ها شماری از باب‌های کتاب نیز در تبیین مباحث کلی اخلاقی و تربیتی و معنوی است، همچون آنچه در باب‌های ذیل آمده است: «اندر عشق ورزیدن و رسم آن»، «اندر امانت نگاه‌داشتن»، «اندر دوست گزیدن»، «اندر اندیشه کردن از دشمن» و «اندر آیین جوانمردی».

** آیا نویسنده قابوس‌نامه در همه علوم و فنونِ شرح داده شده در کتاب، تجربه داشته است؟

آنچه امیر عنصرالمعالی در کتاب خویش از علوم و فنون گوناگون گفته، شاخه‌ها و رشته‌های مختلفی را شامل می‌شود که امروزه اگر کسی بخواهد حتی در نیمی از آن‌ها صاحب‌نظر و صاحب‌تجربه باشد، اگر نگوییم محال، باید گفت که بسیار بسیار دشوار و بعید است که کسی از عهده چنین کاری برآید. اما آنچه عنصرالمعالی در این کتاب آورده، همه را از آموخته‌ها و تجربه‌ها و دیده‌ها و شنیده‌ها و خوانده‌های خویش آورده است. او امیر و امیرزاده‌یی بوده که بنابر پایگاه اجتماعی خویش، بسیاری از این فنون را در کودکی و نوجوانی می‌بایست فرا می‌گرفته، چنان‌که رسم بزرگان و خاندان‌های عالی‌ مرتبه چنین بوده که کودک را از دوران خُردی نزد پرورندگان و تعلیم ‌دهندگان می‌ فرستاده‌اند تا در رشته‌های گوناگون دانش و هنر صاحب تجربه شود.
مؤلف قابوس‌نامه در باب «در حق تربیت فرزند و حق شناختن» توضیح می‌دهد که پدرش او را در ده‌سالگی نزد حاجبی فرستاده تا وی را سوارکاری، تیراندازی و هرچه در باب مردانگی و رشادت لازم است، بیاموزد (متن کتاب، صفحه 133) و نیز اشاره می‌کند که پدرش دو ملّاح یا دریانورد و کشتیبان را از جزیره آبسکون دریای مازندران فرامی‌خواند تا برخلاف میلِ عنصرالمعالیِ نوجوان، او را شنا کردن بیاموزند. او خود تعریف می‌کند که سال‌ها بعد که از راه دریا به سفر حج می‌رفته در دجله کشتی غرق می‌شود و او به یاری شنا بلد بودنِ خویش از آن مهلکه نجات می‌یابد (متن کتاب، صفحه 133 و 134).
افزون بر این، نویسنده در صفحه آخر کتاب نیز خطاب به فرزندش می‌گوید: «اکنون بدان ای پسر، که هر چه عادت من بود، جمله به کتابی کردم از بهر تو و از هر علمی و هر هنری و هر پیشه‌یی که من دانستم از هر دری، فصلی یاد کردم اندر چهل و چهار بابِ این کتاب، از کوچکی تا پیری عادت من چنین بوده است و من شصت و سه سال بدین سیرت بودم و بدین سان به پایان بردم» (متن کتاب، صفحه 263).
دکتر امین عبدالمجید بدوی، یکی از مصححان قابوس‌نامه، در مقدمه قابوس‌نامه به تصحیح خود، در این‌ باره نوشته است: «خواننده در نظر اول تصور می‌کند که هر فصلی از فصل‌های کتاب را یکی از اهل این فن نوشته و مؤلف جز جمع و ترتیب و تهذیب عبارت و نوشتن قسمتی از کتاب، کاری نداشته است؛ زیراکه احاطه شامل و دقیق در بعضی از این مطالب مانند برده خریدن، اسب خریدن، علم طب، علم نجوم و هندسه و باب چهل و چهارم در جوانمردی و طریق اهل تصوف و اهل صنعت، مستلزم این بوده که مؤلف تمام مدت عمرش را صرف آموختن یکی از آن‌ها کرده باشد، ولی اگر در نظر بگیریم که مؤلف کتاب هم امیر و شهریار و هم سپاهی و هم دانشمند و هم عارف‌ مشرب و شاعر بوده و از وقت جوانی تا گاه پیری به تحصیل علم و معرفت اشتغال داشته و مطالب این کتاب [نیز] بیشتر راجع به اندرزها و زندگی خاص اشراف و پیوستگان ایشان از اهل علم و فضل و هنر و اداره مملکت و کارزار؛ و برخی از آن‌ها به رعیت و اتباع مربوط است، دیگر شک و تردید نمی‌ماند که این کتاب، اثرِ خود کیکاووس است» (مقدمه قابوس‌نامه با تصحیح و مقدمه و حواشی دکتر امین عبدالمجید بدوی، صفحه 10).

** نسخه‌های قابوس‌نامه

تاکنون تصحیح‌های گوناگونی از کتاب قابوس‌نامه به بازار کتاب عرضه شده است. قدیم‌ترین این چاپ‌ها به تصحیح مرحوم رضاقلی خان هدایت بوده که در سال 1285 قمری در تهران منتشر شده است. از دیگر چاپ‌های این کتاب، تصحیح مرحوم استاد سعید نفیسی است که بر اساس نسخه‌ ای به تاریخ 750 ه. ق، همراه با مقدمه و حواشی و تعلیقات در سال 1312 چاپ شده.
دیگر تصحیح مهم این کتاب را دکتر امین عبدالمجید بدوی همراه با مقدمه و توضیح و حواشی در سال 1335 منتشر کرده است.
اما یکی از آخرین و در دسترس‌ترین تصحیح‌های قابوس‌نامه را مرحوم دکتر غلامحسین یوسفی بر اساس نسخه ای به تاریخ 624 ه. ق. منتشر کرده؛ اثری که همراه با مقدمه و تعلیق در سال 1345 منتشر شده و تا امروز بارها تجدید چاپ شده است.

* ارجاع‌های متن کتاب بر اساس این کتاب بوده است: قابوس‌نامه به تصحیح مرحوم استاد غلامحسین یوسفی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1380.

میزگرد**3067*1435*گزارش: امیرحسین دولتشاهی*انتشار: داود پورصحت*

منبع: ایرنا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۷۳۴۷۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فرمان امام علی (ع) به مالک اشتر با ترجمه سید مهدی شجاعی به چاپ ششم رسید

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین،شجاعی در این کتاب نظر به اهمیتی که برای این فراز از نهج‌البلاغه به عنوان منشور و آئین‌نامه حکومت اسلامی قائل بوده‌ است، آن را به صورت مجزا در قالب کتابی آورده است.

شیوه ترجمه این متن ارائه همزمان متن با ترجمه است. شجاعی در صفحات این کتاب متن فارسی و به دنبال آن و در کنارش، متن عربی این نامه را قرار داده است و سعی کرده با استفاده از ساده‌ترین و شیواترین عبارات از عهده ترجمه این اثر برآید. نکته قابل توجه در این ترجمه آهنگین بودن آن و تلاش برای ارائه متنی است که بی‌آنکه به دنبال روایتی شاعرانه در ترجمه باشد توانسته آهنگی حماسی به خود بگیرد و به شکلی خاص عبارات را در پی هم و به منظور ترجمه قرار دهد.

شجاعی که پیش از این نیز در حوزه ترجمه آثاری همچون ترجمه برخی از ادعیه را در قالب کتاب عرضه کرده است، در این اثر تازه به تناسب و اقتضای محتوا سعی کرده تا اثری را پدید بیاورد که همانند متن عربی آن، صلابت یک نامه و در عین حال شورانگیزی توصیه‌های دنیوی و اخروی آن را در خود دارا باشد.

یکی دیگر از نکات قابل توجه درباره این کتاب مقدمه‌ای است که شجاعی برای این اثر تالیف کرده است. او در مقدمه خود به نوعی هدف از حکومت در اسلام و آنچه به عنوان خلافت و حکمرانی در این آئین بر مسلمانان رفته را مرور و در ادامه از زبان خود درباره منشور حکومت علوی و اسلامی که برگرفته از نهج البلاغه است و در نامه حضرت امام علی(ع) به مالک اشتر متبلور می‌شود نکاتی را بیان کرده است.

شجاعی در این مقدمه که برای فهم محتوای این نامه، متنی کارساز و دقیق به شمار می‌رود، نخست تقسیم بندی حکومت اسلامی به دو شیوه حکومت برگرفته از اسلام علوی و حکومت برگرفته شده از اسلام اموی را معرفی و ترسیم می‌کند و برای هر یک از آنها نیز شاهد مثالی را برمی‌شمارد. در ادامه شجاعی با بیان مختصر ویژگی‌های هر یک از دو شکل از آیین مسلمانی و حکومت داری، به بایسته‌های و ضرورت‌های قواعد حکومت از منظر اسلام حقیقی اشاره کرده و ‌نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر را نماد و سمبل خلق این قواعد معرفی می‌کند و از مخاطب می‌خواهد این فرمان را به عنوان شاخصی برای بررسی رفتارهای دولت‌مردان مورد استفاده قرار دهند و با آن دست به شناسایی و واکاوی کارنامه عمل آنها بزنند.

شجاعی همچنین از این عهدنامه در بخشی از مقدمه خود به عنوان مهمترین سند در حمایت از حقوق بشر در تمامی دنیا یاد کرده است و تاکید دارد که از ابتدای خلق بشریت تا کنون هیچ سندی به مانند این به تعریف حدود رابطه میان مردم و حکومت نپرداخته است.

۲۲۰۵۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901728

دیگر خبرها

  • علی خطیر: کادرفنی شایسته‌ای داریم؛ هوادار دیروز، امروز و فردای استقلال هستم!
  • درخشش گنجی از لاهور
  • درباره پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی/ تراژدی پست مدرن
  • شهید مطهری جهش فکری در دانشگاه‌ها ایجاد کرد
  • انتشار فراخوان بخش ویژه «کتاب و سینما» جشنواره فیلم کوتاه تهران
  • فرمان امام علی (ع) به مالک اشتر با ترجمه سید مهدی شجاعی به چاپ ششم رسید
  • صفحه نخست روزنامه‌های امروز استان کرمان ـ چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ماه
  • حیات و جاودانگی امروز کشور مرهون خون شهدا است
  • زباله‌های پلاستیکی؛ معضل دیروز، امروز و فردای استان ایلام
  • امروز با صائب تبریزی: شرم یوسف مانع رسوایی یعقوب ماست